اول از همه و قبل از هر چیز یه جمله بگم: خنده‌هاش لنتی، خنده هاش!»

 

خب حالا برسیم به بحث خودمون؛ زندگی چیست؟ طبیعتا اگه بخوام پرحرفی کنم و چونه درازی، حرف برای زدن و واژه برای نوشتن زیاد هست. دلم میخواست این چیزی که الان داره تو ذهنم وول میخوره رو خلاصه و مختصر و مفید بگم، به عبارت دیگه توییری بگم. از نظر من زندگی همون بازیگریه، گاهی اوقات باید نقش فرزند خوب» رو بازی کنی؛ گاهی اوقات باید پدر یا مادر نمونه باشی، بعضی وقتا باید کارمند سخت کوش باشی و بعضی وقت ها هم کارآفرین خلاق. اما شاید قبل تر از همه این ها باید بازیگر نقش پیامبر» باشی. 

 

بازیگر بودن اینجا به معنی ادا دراوردن» نیست. مثل بازیگرای ایرانی نه که نقششون رو به تصنعی ترین شکل ممکن بازی میکنن. یه بازیگر واقعی با نقشش زندگی میکنه. یه جورایی با خوندن توصیفات مربوط به کاراکتر سعی میکنه خودش رو عینا همون شخصیت تجسم کنه و بعد اون رو بسازه و توی نقشش فرو بره.

 

شاید یکم دیدگاه تکنیک زده ای به نظر برسه ولی حس میکنم کاربردی باشه؛ البته در کنار همون فرایند آنتی نسیان». نمیدونم در موردش نوشتم یا نه ولی اگر ننوشتم بعدا حتما مینویسم. احتمالا ترکیب تکنیک بازیگر و آنتی نسیان میتونه چیز جالبی از آب در بیاد در جهت مصارف شخصی برای خودسازی :)

 

آتش زیر خاکستر

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها